آموزش شناختی: چگونه می‌توان آن را برای آموزش جراحی تطبیق داد؟

دنیای آموزش جراحی در حال تغییر است. استانداردهای مورد انتظار و خواسته های کارآموزان جراحی از هر زمان دیگری بیشتر است، و در نتیجه کارآیی آموزش جراحی تحت بررسی روزافزونی قرار گرفته است. رویکرد سنتی “یکی را ببین ، یکی انجام بده ، هم به یکی آموزش بده” که آموزش شیوه کارآموزی را پایه می گذارد ، همیشه پایه اصلی آموزش جراحی بوده است.

اما اخیراً ، به طور فزاینده ای پذیرفته شده است که این دیگر بهترین راه برای ارائه آموزش جراحی نیست. به طور همزمان ، درک فزاینده‌ای از نيازهاي شناختی برای جراحان وجود دارد. در نتیجه، توانایی‌های شناختی مانند حل مسئله و برنامه ریزی حرکتی به عنوان نقش مهمی در یادگیری مهارت برجسته شده است.

این عوامل منجر به دور شدن از تدریس که به طور انحصاری مهارتهای حرکتی مورد نیاز برای انجام عمل جراحی را آموزش می دهد ، و به سوی آموزشی که فرآیندهای فکری کارآموزان جراحی را هدف قرار می دهد، تبدیل کرده است.

اما شناخت چيست؟

“شناخت” یک اصطلاح عمومی است که برای توصیف فعالیت‌های ذهنی مرتبط با تفکر، یادگیری و حافظه استفاده می‌شود و به طور خاص، توانایی ما در پردازش ذهنی و دستکاری اطلاعات از جهان اطرافمان است. “مهارت‌های شناختی” اجزای مختلف تشکیل دهنده شناخت فرد را توصیف می‌کند و آنها را بسته به عملکرد آنها به عنوان توانایی های ذهنی جداگانه معرفی می‌کند.

با درک بیشتر ارتباط بین مهارت‌های شناختی و عملکرد، این نظریه مطرح شد که آموزش با هدف توسعه مهارت‌های شناختی باعث بهبود توانایی‌های حرکتی می‌شود. هدف از آموزش شناختی توسعه یا تغییر روشی است که ما از طریق آن اطلاعات را به منظور بهبود عملکرد بدنی تغییر می‌دهیم.

اساس علمی آموزش های شناختی بر اساس نظریه شبیه سازی ژانرود است و با استفاده از تصویربرداری عصبی عملکردی مورد بررسی قرار گرفته است. این نظریه فرض می کند که سیستم حرکتی بخشی از یک شبکه شناختی است که شامل فعالیت های مختلف روانی است. تحقیقات اولیه MRI عملکردی نشان داده است که مسیرهای عصبی مشابهي در طول آموزش شناختی و انجام واقعی یک کار فعال می‌شود.

آموزش شناختی، باید یکی از آموزش های اساسی در آموزش جراحی باشد.
آموزش شناختی، باید یکی از آموزش های اساسی در آموزش جراحی باشد.

آموزش جراحی

از آنجايي که تقويت مهارت‌هاي شناختي باعث بهبود عملکرد‌هاي حرکتي مي‌شود، و جراحان نيز بايد کارهاي ظريف و پيچيده حرکتي را در سريع‌ترين زمان ممکن انجام دهند، منطقي به نظر مي‌رسد که آموزش شناختي به عنوان يکي از آموزشي اساسي براي جراحان در نظر گرفته شود.

نتايج پژوهش‌ها نيز حاکي از اهميت آموزش شناختي براي جراحان مي‌باشد. پژوهش‌ها نشان داده‌اند که جراحاني که تمرين‌هاي ذهني داشته‌اند نسبت به افرادي که صرفا تمرين عملي داشته‌اند، عملکرد موثرتري داشته‌اند.

این نوشتار از مقاله والاس و همکاران، نوشته شده است.

مریم قلی‌پور

نظرات بسته شده است.