نوزادان قبل از تولد شروع به یادگیری زبان می کنند!
یک مطالعه جدید نشان می دهد که تحریک گفتار قبل از تولد از طریق صدای مادر باعث ایجاد تغییراتی در فعالیت عصبی می شود که به توسعه مهارت های کلامی کمک می کند.
نوزادان خیلی سریعتر از بزرگسالان زبان را می فهمند. چند ماه تمام چیزی است که آنها برای شروع به درک کلمات اساسی نیاز دارند. بعد از یک سال، آنها در حال بیان کلمات هستند. دانشمندان حتی پیشنهاد کردهاند که فراگیری زبان قبل از تولد شروع میشود، زیرا جنین پس از شش یا هفت ماهگی میتواند بشنود و نوزادان تازه متولد شده صدای مادر خود را بر صدای زنانه دیگر ترجیح میدهند. اکنون، پژوهشی که این هفته در مجله Science Advances منتشر شد، نشان میدهد که تحریک گفتار از طریق صدای مادر در مراحل پیش از تولد، تغییراتی را در فعالیت عصبی کودک ایجاد میکند که به یادگیری پردازش زبان کمک میکند: قبل از تولد، مغز کودک شروع به مدلسازی میکند. این اولین تجربیات مرتبط با زبان، برای درک زبان مادری است.
در مراحل پایانی بارداری، جنین می تواند صداهای خفه ای را از بیرون بشنود. رحم به عنوان نوعی فیلتر عمل می کند که فرکانس های بالای ۶۰۰ هرتز را کاهش می دهد: صداهای فردی سرکوب می شوند و فقط آهنگ و ریتم گفتار باقی می ماند. در هر صورت برای نوزادان کافی است که صدای مادر خود را بر دیگران ترجیح دهند و به زبانی که او در دوران بارداری صحبت می کرد متمایل شوند.
آنچه تاکنون شناخته نشده بود این بود که چگونه مغز کودکان توسط اولین تجربیات زبان شکل گرفته است و آیا این مواجهه قبل از تولد می تواند توانایی آنها را برای یادگیری زبان در مراحل اولیه زندگی بهبود بخشد. نویسنده این مطالعه، جودیت ژروین، محقق مرکز علوم اعصاب دانشگاه پادوآ (ایتالیا) اذعان می کند: “هنوز مشخص نبود که نوزادان چقدر از تجربیات دوران بارداری یاد می گیرند.” مطالعات قبلی، از جمله مطالعات آزمایشگاه خودمان، نشان داده بود که این تجربه قبل از تولد، توانایی کودک برای درک گفتار را شکل می دهد و مکانیسم های مغز مرتبط با زبان را شکل می دهد. چیزی که در مورد مطالعه ما جدید است این است که یادگیری را در حین رشد نشان می دهیم. ما متوجه شدیم که فعالیت مغز یک نوزاد تازه متولد شده در زمان واقعی تغییر می کند، حتی پس از چند دقیقه گوش دادن به صحبت های مردم به زبان مادری خود، یعنی زبانی که قبل از تولد می شنیدند.
محققان از طریق انسفالوگرافی، فعالیت عصبی ۳۳ نوزاد از مادران فرانسوی زبان را مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند. آنها کلاه هایی را با دوازده الکترود در نزدیکی نواحی مغز مرتبط با ادراک شنوایی و گفتار قرار دادند و فعالیت آنها را زیر نظر گرفتند. ابتدا فعالیت حالت استراحت را به مدت سه دقیقه اندازه گیری کردند. سپس نوزادان به سه زبان مختلف فرانسوی، اسپانیایی و انگلیسی در قطعات هفت دقیقه ای گوش دادند. در نهایت، فعالیت در حالت استراحت دوباره به مدت سه دقیقه اندازهگیری شد. محققان توضیح میدهند: «محرکهای گفتاری شامل ضبطهای طبیعی جملاتی معادل ترجمه به سه زبان از داستان کودکان Goldilocks و Three Bears بود که در گفتار ملایمی با کارگردانی متناسب نوزاد ضبط شده بود.
با مقایسه حالت های استراحت با چرخه های تحریک کلامی، محققان می خواستند دریابند که آیا قرار گرفتن در معرض زبان بر پویایی عصبی در مغز نوزاد تأثیر می گذارد یا خیر. آنها می نویسند: “تغییرات پلاستیسیتی بلافاصله پس از قرار گرفتن در معرض گفتار ممکن است زمینه ساز توانایی نوزادان برای یادگیری الگوهای صوتی آنها باشد. ما پرسیدیم که آیا قرار گرفتن در معرض گفتار باعث ایجاد تغییرات پایدار در پویایی عصبی، حمایت از یادگیری و حافظه می شود یا خیر.” آنها همچنین میخواستند ببینند که آیا این تغییرات پلاستیسیتی پس از قرار گرفتن در معرض همه زبانها در مغز اتفاق میافتد یا فقط در زبانی که قبل از تولد شنیده میشود. یعنی تجربه قبل از تولد به نوعی مدار عصبی را شکل داده باشد. محققان ادامه میدهند: «اگر تجربه قبل از تولد نقش مهمی داشته باشد، نوزادان ممکن است پس از قرار گرفتن در معرض زبانی که قبل از تولد شنیده میشوند، تغییرات پلاستیسیتی بیشتری نسبت به زبانهای ناآشنا نشان دهند.»
پس از انجام مطالعات، دانشمندان به این نتیجه رسیدند که «فعالیت الکتروفیزیولوژیکی نوزادان پس از تحریک با گفتار، به ویژه در زبان شنیده شده قبل از تولد، افزایش همبستگی های زمانی طولانی مدت [LRTCs] را نشان می دهد، که نشان دهنده ظهور اولیه مغز تخصصی شده برای زبان مادری است». ژروین توضیح میدهد که LRTCها واحد اندازهگیری هستند که نشان میدهد «سیگنال، در این مورد، فعالیت مغز، چقدر شبیه به خودش در مقیاسهای زمانی بزرگ است». ما متوجه شدیم که پس از تحریک با زبان مادری، فعالیت مغز نوزادان بیشتر از قبل از تحریک شبیه حالات قبلی است. این دانشمند می گوید، بنابراین، این نشانه یادگیری است.
بنابراین، وقتی نوزادان تازه متولد شده در معرض زبان مادریشان قرار میگیرند، فعالیت مغز آنها به گونهای سازماندهی میشود که این فعالیت در مدت زمان طولانی تکرار یا شبیه خود میشود. Gervain توضیح میدهد: «میتوانیم بگوییم که نوع خاصی از حافظه پاسخهای خود به رویدادهای قبلی را حفظ میکند، و همان پاسخها تکرار میشوند. بنابراین تجربه زبان در مراحل قبل از تولد می تواند شروع به شکل دادن به مغز و کمک به یادگیری کند. «نتایج نشان میدهد که برای یک فرانسوی، زبانی که قبل از تولد شنیده میشود، فعالیت مغز بیشتر «حافظه» حالتهای قبلی را نشان میدهد، اما نه برای دو زبان ناآشنا. گرواین میگوید که این نشاندهنده یادگیری زبان شنیده شده قبل از تولد است.
تاثیر غیر قطعی
محققان توضیح میدهند که اگرچه یافتههای آنها نشان میدهد که دوره پیش از تولد پایههای رشد بیشتر زبان را میریزد، «تأثیر آن قطعی نیست». جرواین میگوید که این بدان معناست که به یادگیری همان زبان کمک میکند و از آن پشتیبانی میکند. با این حال، اگر زبان شنیده شده قبل از تولد، زبانی نباشد که نوزاد پس از تولد میآموزد، مثلاً به دلیل فرزندخواندگی یا جابهجایی، نداشتن تجربه قبل از تولد تأثیر مضر قوی ندارد. نوزادان تازه متولد شده می توانند زبان هایی را که قبل از تولد در معرض آن قرار نگرفته اند، به روش معمول و عادی یاد بگیرند.
جوردی کاستا فایدلا، محقق در موسسه علوم اعصاب دانشگاه بارسلونا و موسسه تحقیقاتی Sant Joan de Déu فکر میکند که این مطالعه شواهدی را به یک زمینه پررونق اضافه میکند، چیزی که اثرات قرار گرفتن در معرض محرکهای شنیداری قبل از تولد توسط مادر یا صدای محیط را بررسی میکند. او ادامه می دهد که بیشترین نوآوری در مورد آن، روش شناسی ای است که مورد استفاده قرار گرفت. آنچه این مطالعه ارائه می دهد این ایده است که یادگیری نوزاد کاملاً خاص است: فعالیت مغز کودک با زبان مادر هماهنگ است، ریتم مغز با ریتم مادر تنظیم می شود. این دانشمند خاطرنشان می کند که این مطالعه (که او در آن شرکت نداشت) امکان مداخلات زودهنگام را در نوزادانی که در معرض خطر ابتلا به مشکلات اکتساب زبان هستند، فراهم می کند. اگر تغییرات پلاستیسیتی از قبل به دلیل این قرار گرفتن در معرض از زمان زندگی در رحم ایجاد شده باشد، شاید بتوان زودتر در نوزادانی که در معرض خطر مشکلات مربوط به زبان در آینده متولد می شوند مداخلاتی انجام داد. به عنوان مثال، نوزادان با وزن کم هنگام تولد یا وزن بالا در هنگام تولد، که ممکن است بیشتر با تاخیر در یادگیری زبان مواجه شوند.
در هر صورت، اهمیت قرار گرفتن در معرض گفتار در حال حاضر به عنوان یک عنصر کلیدی در تحول عصبی شناخته شده است. در بخش نوزادان بیمارستان Vall d’Hebron، در بارسلون اسپانیا، جایی که کودکان نارس درمان می شوند، اغلب از صداها به عنوان یک ابزار تحریک عصبی استفاده می کنند، به خصوص صدای مادر.
آنها می دانند که چقدر مهم است که این نوزادان نارس، از زمانی که در رحم بوده اند در معرض صدا و زبان قرار بگیرند. دکتر اشاره می کند که این کلید رشد عصبی آنهاست. زمانی که نوزادی نارس به دنیا می آید، سعی می کنیم رشد او را شبیه به زندگی درون رحم کنیم، زیرا می دانیم که محرک های بیرونی که دریافت می کند برای او نامناسب است و می تواند تأثیر منفی داشته باشد. بنابراین، وقتی نوزادی نارس به دنیا میآید، سعی میکنیم محیط رحم را شبیهسازی کنیم و به دنبال محیطی آرام بگردیم، جایی که مادر به گونهای با آنها صحبت میکند که شبیه به آنچه که در داخل رحم میشنوند، صحبت میکند.