مغز اجتماعی چیست: بررسی مغز اجتماعی

تصویربرداری عصبی و مطالعات ضایعات و آسیب ها، شبکهای از مناطق مغز را شناسایی کردهاند که از تعامل اجتماعی، از جمله توانایی درک و مشارکت در لطیفه ها پشتیبانی میکنند که ما از آن به عنوان «مغز اجتماعی» یاد میکنیم. اما مغز اجتماعی چیست و از چه نواحی ای تشکیل شده است؟ در این مقاله، سعی داریم تا به بررسی مغز اجتماعی، بپردازیم.
این شبکه اجتماعی مغز از چندین ناحیه در سراسر مغز تشکیل شده است که با هم از تعاملات اجتماعی پیچیده پشتیبانی می کنند. در این شبکه، هر منطقه احتمالاً به نوع خاصی از پردازش اجتماعی کمک می کند. به عنوان مثال، محل اتصال گیجگاهی-آهیانه ای مناسب برای تفکر در مورد وضعیت روانی فرد دیگر مهم است، در حالی که آمیگدال برای تفسیر حالات عاطفی چهره و پردازش ترس مهم است.
در بررسی مغز اجتماعی، در مورد آسیب به این نواحی مغز نیز پژوهش هایی شده که می تواند تأثیرات چشمگیری بر رفتارهای اجتماعی داشته باشد. حتی یک مطالعه از بررسی مغز اجتماعی اخیر نشان داده که افرادی با حجم آمیگدال بزرگتری دارند، شبکه های اجتماعی بزرگتر و پیچیده تری دارند!

رشد مغز اجتماعی
بسیاری از توانایی های اجتماعی ما در طول زمان از طریق تعاملات اجتماعی مکرر، رشد و تقویت می شود. شبکههای مغزی که از تعامل اجتماعی پشتیبانی میکنند، تا بزرگسالی نیز به تخصص خود ادامه میدهند. کار تصویربرداری عصبی نشان میدهد که اگرچه نوزادان تازه متولد شده ممکن است تمام بخشهای مغزی مناسب برای حمایت از تعامل اجتماعی را داشته باشند، اما این مناطق ممکن است هنوز تخصصی نشده باشند یا به روش درستی متصل نشده باشند. این بدان معنی است که تجربیات و محیط های اولیه می توانند تأثیرات زیادی بر مغز اجتماعی داشته باشند.
به عنوان مثال، غفلت اجتماعی، به ویژه در مراحل اولیه رشد، می تواند تأثیرات منفی بر رفتارهای اجتماعی و نحوه اتصال مغز اجتماعی داشته باشد. یکی از نمونههای بارز، کودکانی هستند که در یتیمخانهها یا مؤسسات بزرگ شدهاند که گاهی با محدودیت در تعامل با بزرگسالان یا دسترسی به زبان، مواجه میشوند. کودکانی که در این شرایط بزرگ می شوند، بیشتر با چالش های اجتماعی از جمله مشکلات در ایجاد دلبستگی مواجه هستند. فقدان طولانی مدت تحریک اجتماعی همچنین مغز اجتماعی این کودکان را تغییر می دهد و در نتیجه باعث تغییر در اندازه آمیگدال و ارتباطات بین مناطق اجتماعی مغز می شود.

نقش ژنتیک در بررسی مغز اجتماعی
مغز اجتماعی فقط نتیجه محیط ما نیست. ژنتیک و زیست شناسی نیز به روش هایی که هنوز به طور کامل درک نکرده ایم، به بررسی مغز اجتماعی کمک می کنند. به عنوان مثال، افراد مبتلا به اوتیسم یا افراد اوتیستیک، ممکن است مشکلاتی را در تعامل اجتماعی و ارتباطات تجربه کنند. این ممکن است شامل چالش هایی با چیزهایی مانند درک نکته مهم یک شوخی باشد.
این چالش ها در اوتیسم منجر به این فرضیه شده است که ممکن است در شبکه اجتماعی مغز در اوتیسم، تفاوت هایی وجود داشته باشد. با این حال، علیرغم تفاوتهای رفتاری مستند در وظایف اجتماعی، شواهد متناقضی از تصویربرداری مغزی وجود دارد که آیا تفاوتهایی بین افراد مبتلا به اتیسم و غیر مبتلا ها، در شبکههای مغز اجتماعی وجود دارد یا خیر.

جمع بندی
مثال هایی مانند اوتیسم نشان می دهد که واقعیت مغز اجتماعی، احتمالاً بسیار پیچیده تر از داستانی است که در بررسی مغز اجتماعی، ترسیم شده است. این احتمال وجود دارد که تعامل اجتماعی به بسیاری از بخشهای مختلف مغز، حتی فراتر از آنهایی که «مغز اجتماعی» نامیدهایم، میپردازد که باید برای حمایت از این مجموعه بسیار پیچیده از رفتارها، هماهنگ عمل کنند. این شامل مناطقی از مغز است که برای گوش دادن، دیدن، صحبت کردن و حرکت کردن، مهم هستند. علاوه بر این، مهم است که به یاد داشته باشید که مغز اجتماعی و مناطقی که آن را تشکیل میدهند، به تنهایی نمیمانند. مناطقی از مغز اجتماعی نیز نقشی صمیمی در زبان، شوخ طبعی و سایر فرآیندهای شناختی دارند.
این نوشتار، از وبسایت موسسه مک گاورن، نوشته شده است.