کاربرد عصب روانشناسی شناختی، شامل موارد بسیاری می شود که از جمله آن ها، می توان به:
هوش مصنوعی دانش ساخت رایانههایی است که بتواند کارهایی را انجام دهد که انجام آن توسط انسان نیاز به هوشمندی و شعور دارد. تحقیقات انجام شده در هوش مصنوعی عمدتاً متمرکز بر یادگیری، حل مسئله، ادراک، پردازش زبان بوده است. با پیشرفتهایی که در زمینهٔ هوش مصنوعی و تولید سامانههای هوشمند به دست آمدهاست میتوان بین شناخت طبیعی و شناخت مصنوعی پیوند برقرار کرد. وسایل ارتباطی و واسطهایی که امروز برای جبران کاستیهای شناختی تجربه میشود این امید را زنده ساخته است که بتوان در آینده بخشی از این کاستیها را ترمیم کرد. از جمله استفاده از رایانههایی است که معلولان میتوانند با امواج مغزی خود آن را اداره کنند و مثلاً مطالب خود را بدون استفاده از انگشتان خویش بر روی آن تایپ کنند، یا رایانههایی که امواج مغزی فرد معلول را به کلام تبدیل مینماید. تولید دست و پای مصنوعی نیز دستآورد دیگر دانشمندان علوم شناختی است که با اتصال به سلسله اعصاب فرد میتواند فقدان عضو او را جبران کند. برخی از دانشمندان علوم شناختی پیشبینی میکنند که با کمک دانشمندان هوش مصنوعی بتوانند رایانههایی بسازند که ایدهها را درک کند و به پردازش معنایی بپردازد، رایانههایی که هوشهای چندگانه را تشخیص دهند و به رفع ضعف فرد در یک هوش خاص کمک کنند، رایانههایی که بتوانند به معنای واقعی کلمه با انسان مکالمه کنند و درک متقابل داشته باشند. هوارد گاردنر مجموعه این مداخلات را مداخلات نرمافزاری و سختافزاری مینامد. با اینگونه مداخلات نرمافزاری و سختافزاری میتوان آینده جالبی را تصور کرد. تصور کنید دنیای آینده چگونه خواهد بود اگر انسان بتواند با دخالت در مغز از طریق کشت و پیوند سلولهای عصبی، از طریق دستکاریهای ژنتیک، و از طریق جلوگیری از تولید پروتئینهایی که کار مغز را مختل میکند، مغز انسان را کارآمدتر سازد. بتواند با روشهای درمانی و ترمیمی عصبشناختی کاستیهای مغز را جبران کند، بتواند با روشهای شناختی یا نرمافزاری استفاده بهتر از مغز را تضمین نماید و بالاخره بتواند با استفاده از سامانههای مصنوعی کارکردهای مغز را تقویت کند.
دیگر کاربرد عصب روانشناسی شناختی، تقویت شناختی و بازتوانی شناختی می باشد. تقویت شناختی به معنای ارتقاء توانمندیهای مغز در زمینه کارکردهای شناختی از جمله ادراک، توجه، هشیاری، حافظه، تصمیمگیری، تجزیه و تحلیل، استدلال، تعادل خلقی و غیره میباشد. تلاش محققین علوم شناختی و علوماعصاب شناختی اصالتاً متمرکز بر شناخت هرچه بیشتر کارکردهای مغزی است، ولی در عین حال یافتههای آنها در دسترس شاخههای دیگر علوم از جمله داروسازی، برای تولید داروهای تقویتکننده توانمندیهای یادشده قرار میگیرد. رشتههای دیگر از جمله علوم رایانه، مهندسی پزشکی، سلولهای بنیادی، الکترونیک، بیومکانیک، فناوری نانو و عصبشناختی رایانهای همگی درصدد تولید مواد دارویی، وسایل و روشهایی هستند که بتواند، توانمندیهای شناختی انسان را افزایش دهد. همچنین رشته عصب روانشناسی (نوروسایکولوژی) بالینی با تکیه بر یافتههای علوم شناختی به ارائه روشها، تمرینها و بازیهایی برای تقویت تواناییهای شناختی افراد سالم یا آسیب دیده میپردازد که در ایران با نام توانبخشی شناختی، از آن یاد میشود که برای اولین بار در پژوهکشده علوم شناختی و مغز دانشگاه شهید بهشتی این رشته تاسیس شده است.
عملکرد حوزه تشخیص در هوش مصنوعی ایجاد الگوریتمها و تکنیکهایی است که بتواند تشخیص دهد آیا رفتار یک سیستم خاص بهنجار است یا خیر. اگر سیستم به درستی کار نکند الگوریتم مذکور باید قادر به تشخیص محل دقیق اختلال و نوع اختلال باشد. در این حوزه کاربرد علوم شناختی، میتوان از سیستم های خبره نام برد. این سیستمها برنامههایی است که از دانش و مهارتهای تحلیلی یک یا چند انسان صاحب تخصص در یک حوزه خاص برخوردار میباشد و از اطلاعات فوق برای حل مشکلات بهوجود آمده استفاده میکند. بهعنوانمثال میتوان از سیستمهای خبره که در تشخیص و درمان پزشکی بهکار میرود یاد کرد.
ربات یک عامل مصنوعی الکترومکانیکی است که ظاهر و حرکاتش هدف و مقصود معینی را دنبال میکند. رباتها را میتوان بر اساس عملکردشان به دو گروه صنعتی و خانگی تقسیم کرد و این حوزه کاربرد عصب روانشناسی شناختی، در سال های اخیر، رشد قابل ملاحظه ای داشته است.
دربازیهای رایانهای، بازیگرها طوری طراحی میشوند که هوشمند به نظر میآیند. نمونه برجسته استفاده از این فناوری را میتوان در شطرنج باز Deep Blue، ساخته IBM مشاهده کرد که توانست گری کاسپاروف قهرمان شطرنج جهان را در سال ۱۹۹۶ شکست دهد.
یافتههای علوم شناختی تأثیرات عمیقی را در سالهای اخیر بر آموزش و پرورش بر جای گذاشته است به طوری که امید آن میرود که اثربخشی این نهاد کهن روز به روز ارتقاء یابد. اینک کشورهای پیشرفته پروژههای سنگینی را در زمینه کاربرد عصب روانشناسی شناختی در آموزش و پرورش در دست اجرا دارند و با تأسیس مدارس شناختی در حال تجربه این رویکرد در آموزش و پرورش هستند. برای مثال سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD) در سال ۱۹۹۹ پروژهای مطالعاتی را آغاز کرد که «علوم یادگیری و تحقیقات مغز» نام گرفت. این سازمان طی نشستهایی در آمریکا، کانادا و ژاپن با همفکری جمعی از دانشمندان برجسته از سایر کشورها به بررسی این موضوع پرداخت و سرانجام در سال ۲۰۰۲ گزارشی را تحت عنوان «شناخت مغز: بهسوی علم جدید یادگیری منتشر ساخت.
رشته روان درمانی شناختی بهعنوان رویکردی جدید در روانشناسی بالینی و روان پزشکی توانسته است توفیقات قابلتوجهی را در درمان اختلالات رفتاری و روانی به ارمغان آورد. از جمله توفیقات رواندرمانی شناختی، معالجه معتادین به مواد مخدر است، بهطوریکه مؤثر بودن این رویکرد بهخوبی به اثبات رسیده است. در سایر زمینههای اختلالات روانی نیز امروزه رویکرد شناختی چه به تنهایی و چه در تلفیق با فنون رفتار درمانی یکی از شیوههای مؤثر رواندرمانی تلقی میشود بهطوریکه نشان داده شده است اثر این نوع معالجات ماندگارتر بوده، احتمال بازگشت مجدد بیماری کاهش مییابد.
علوم شناختی به تحلیل و درک رویدادهای اجتماعی و رفتارهای سیاسی نیز کمک شایان توجهی میکند. نحوه شکلگیری گروههای اجتماعی و نقش شناخت در آن، درگیریهای قومی، نژادی و مذهبی، نقش رهبران اجتماعی- سیاسی و شخصیت آنها در رفتارهای سیاسی- اجتماعی، نقش شناخت، هویت اجتماعی، هیجان و نگرش در رفتارهای اجتماعی و سیاسی، افراطگرایی و مناقشات بینالمللی همگی از موضوعات مورد علاقه روانشناسی سیاسی و جامعهشناسی شناختی است.
یکی دیگر از حوزههای کاربرد عصب روانشناسی شناختی، روانشناسی تحلیل اطلاعات و رسانههای گروهی است. روانشناسی شناختی در درک خطاهای شناختی که منجر به تصمیمات نادرست میگردد و نیز طراحی بهترین شیوه تأثیرگذاری بر افکار عمومی به این حوزه کمکهای مهمی میرساند. دستگاههای اطلاعاتی یکی از کاربران یافتههای علوم شناختی برای تحلیل اطلاعات هستند. رسانههای گروهی نیز برای جذب افکار عمومی و تأثیرگذاری بر آن از اصول روانشناسی شناختی بهره میبرند. زبانشناسی شناختی نیز در استفاده از استعارههای مناسب به این حوزه کمک ارزشمندی انجام میدهد.
یکی از زمینههای جذاب در روابط فردی و جمعی مقوله تغییر ذهن است. چگونه ما میتوانیم در روابط شخصی و اجتماعی خود بر دیگران تأثیر بگذاریم و اساساً تحول ذهنی و فکری چگونه پدید میآید. این موضوعی است که نظر دانشمندان علوم شناختی را به خود جلب کرده، به طراحی راهکارهایی برای تغییر ذهن خود و دیگران انجامیده است. روانشناسی شناختی و زبانشناسی شناختی به این حوزه نیز کمک شایان توجهی میکنند.
یافتههای علوم شناختی در قلمروی دفاعی و امور امنیتی نیز میدان فعالیت وسیعی کسب کرده است، بهطوریکه نیروهای مسلح کشورهای پیشرفته در کنار توسل به قدرت سخت از کاربرد قدرت نرم غافل نمانده با استفاده از یافتههای علوم شناختی در جستجوی راهکارهای عملی برای تأثیرگذاری بر فکر و ذهن فرماندهان و نیروهای مسلح رقیب و انحراف افکار ایشان هستند. همچنین کاربرد دقیق سلاح، پرهیز از خطاهای شناختی و نیز استفاده از دستورالعملهای شناختی بهمنظور بالا بردن ضریب دقت و صحت تصمیمات نظامی، بهویژه در هنگام فوریتها از زمینههایی است که علوم شناختی میتواند کمک قابلتوجهی به علوم دفاعی انجام دهد.
یکی از مسائل مهم در اقتصاد و بازرگانی مقوله تصمیمگیری و داوری است. تصمیمگیری و عوامل مؤثر در آن موضوع مورد علاقه علوم شناختی بهویژه روانشناسی شناختی و زبانشناسی شناختی نیز میباشد. اقتصاد شناختی در کنار نظریههای دیگر تصمیمگیری همچون انتخاب عقلانی موسع یا محدود، نظریه بازیها، نظریه پویایی سیستمها میتواند به درک فرایند تصمیمگیری در اقتصاد و بازرگانی کمک کند.
رابطه انسان و فناوری، بهویژه ماشین، موضوعی است که در مهندسی شناختی مورد مطالعه قرار میگیرد. در این زمینه راههای بهبود فناوریها و ماشینآلات بهنحوی که کاربرد آنها برای انسان مطلوبتر باشد و نیز بررسی خطاها و اشتباهاتی که در هنگام استفاده از آن، بهویژه در مراکز حساسی چون نیروگاهها، برجهای فرودگاه و تأسیسات هستهای ممکن است رخ دهد، از موضوعاتی است که مورد علاقه مهندسی شناختی است.